همینجوری

چماق و هویج (به انگلیسی: Carrot and stick) در اصطلاح به سیاست ارائه تشویق برای رفتار خوب و ارائه تنبیه برای رفتار بد گفته می شود  یا به عبارتی به معنی سیاست تهدید و تحبیب به کار می‌رود.

اخیراً استفاده از این اصطلاح تغییر کرده‌است. پیش‌تر، معنی آن «ارائه مشوق برای پیشبردن به سوی هدف» بود. اصل این استعاره از هویج آویزان بر سر چوب به عنوان انگیزه حیوان برای انجام کار بود.

کاش خاطره ای نبود

خاطره های خوبی هست که تا آخر عمر آدم را عذاب میده.

در مثل مناقشه نیست...

یک روز یک پسر کوچولو که می خواست انشاء بنویسه از پدرش می پرسه: پدرجان! لطفا برای من بگین سیاست یعنی چی؟

پدرش فکری می کنه و می گه: بهترین راه اینه که من برای تو یک مثال در مورد خانواده خودمون بزنم که تو متوجه سیاست بشی. من حکومت هستم، چون همه چیز رو در خونه من تعیین می کنم. مامانت دولت هست، چون کارهای خونه رو اون اداره می کنه. کلفت مون ملت مستضعف و پابرهنه هست، چون از صبح تا شب کار می کنه و هیچی نداره. تو روشنفکری چون داری درس می خونی و پسر فهمیده ای هستی. داداش کوچیکت هم که دو سالش هست، نسل آینده است. امیدوارم متوجه شده باشی که منظورم چی هست و فردا بتونی در این مورد بیشتر فکر کنی.

پسر کوچولو نصف شب با صدای برادر کوچکش از خواب می پره. می ره به اتاق برادرکوچکش و می بینه زیرش رو کثیف کرده و داره توی گه خودش دست و پا می زنه. می ره توی اتاق خواب پدر و مادرش و می بینه پدرش توی تخت نیست و مادرش به خواب عمیقی فرورفته و هرکاری می کنه مادرش از خواب بیدار نمی شه. می ره توی اتاق کلفت شون که اون رو بیدار کنه، می بینه باباش توی تخت کلفت شون خوابیده و داره ترتیب اون رو می ده. می ره و سرجاش می خوابه و فردا صبح از خواب بیدار می شه.

فردا صبح باباش ازش می پرسه: پسرم! فهمیدی سیاست چیست؟ پسر می گه: بله پدر، دیشب فهمیدم که سیاست چی هست. سیاست یعنی اینکه حکومت، ترتیب ملت مستضعف و پابرهنه رو می ده، در حالی که دولت به خواب عمیقی فرو رفته و روشنفکر هر کاری می کنه نمی تونه دولت رو بیدار کنه، در حالی که نسل آینده داره توی گه خودش دست و پا می زنه.

یه خاطره

لحظه وداعمون اون روز تماشایی بود 

تو سکوت هردومون فریاد بی فردایی بود

آه سینه سوز تو، هق هق گریه های من

لحظه سرودن سرود تنهایی بود

بغض راه نفسم رو بسته بود

بین ما پرده ی غم نشسته بود

جمله ی هرگز فراموشم نکن

تو گلوم شکسته بود

هنوزم تا که هنوزه

بی منی و من باهاتم

توی جنگل، لب دریا

دنبال جای پاهاتم

توی این همه هیاهو

دنبال زنگ صداتم

هنوزم تا که هنوزه

عاشق خاطره هاتم

یادمه، خوب یادمه

واسه آخرین نگاه

واسه آخرین کلام

گریه فرصت نمی داد

واسه گفتن خداحافظ تو

اشک می ریخت و مهلت نمی داد

بغض راه نفسم رو بسته بود

بین ما پرده ی اشک نشسته بود

جمله ی دوست دارم

تو گلوم شکسته بود... 

 

خواننده: پیام